English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (819 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
quadrangle U حیاط یافضای بزرگ که دوران ساختمان باشد
quadrangles U حیاط یافضای بزرگ که دوران ساختمان باشد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Alhambra U تزئینات الحمرا [در ساختمان غربی اسپانیا استفاده می شود که شامل مجموعه ای از غرفه های به هم متصل شده با دو حیاط بزرگ در هر گوشه می شود.]
gigantic building U ساختمان غول پیکر ساختمان بسیار بزرگ
Safavid period U دوران صفویه [اوج دوران شکوفایی فرش ایران که دیگر هرگز تکرار نشد. ایجاد کارگاه های بزرگ قالبافی اصفهان و کاشان تحولی شگرف به دنبال داشت و شاهکارهای آن هنوز در موزه های جهان جلوه گری می کند.]
enterprise network U شبکهای که همه ایستگاههای کاری و ترمینال ها یا کامپیوتر ها را در یک شرکت بهم وصل میکند. این میتواند در یک ساختمان یا چندین ساختمان درکشورهای مختلف باشد
propylaeum U در بزرگ ساختمان
edifices U ساختمان بزرگ
edifice U ساختمان بزرگ
probation officers U ماموری که متهم در طی دوران تعلیق اجرای مجازات باید تحت نظراو باشد
probation officer U ماموری که متهم در طی دوران تعلیق اجرای مجازات باید تحت نظراو باشد
edifice U ساختمان بزرگ مانندکلیسا
edifices U ساختمان بزرگ مانندکلیسا
facility U ساختمان بزرگ مجزا
karachoph design U لچک ترنج کاراچف [این طرح مربوط به همین شهر در جنوب تفلیس منطقه قفقاز می باشد که در آن ترنج بزرگ و هشت وجهی با چهار مربع در دو طرف آن می باشد و قدمت آن بیش از صد سال است.]
an idiomatic experssion U عبارتی که دارای ساختمان ویژهای باشد
mezzanines U نیم اشکوب که میان دو طبقه ساختمان واقع باشد
mezzanine U نیم اشکوب که میان دو طبقه ساختمان واقع باشد
Funstionalism U [عقیده بر اینکه شکل و ساختمان باید منطبق نیاز باشد.]
dump U جابه جایی داده از یک وسیله یافضای ذخیره سازی به چاپگر
nog U میخ بزرگ چوبی زرده تخم مرغ که بامشروب مخلوط شده باشد
building system U اصول ساختمان طرز ساختمان نظم و ترتیب ساختمان
grand larceny U سرقت بزرگ در CL سرقتی را گویند که دران قیمت مال مسروق ان ازمیزان معینی که در قانون مشخص شده است بیشتر باشد
infinity U حجم بسیار بسیار بزرگ که از بیشترین حد تصور هم بزرگتر باشد
duodecimo U کتابی که یک ورق ان یک دوازدهم ورق بزرگ چاپی باشد
twelvemo U کتابی که یک ورق ان یک دوازدهم ورق بزرگ چاپی باشد
business cycle U دوران اقتصادی یا تجارتی دوران ترقی و تنزل فعالیت تجاری و اقتصادی
outline assembly drawing U نقشه کلی ساختمان نقشه ایکه تصویر کلی ساختمان را نشان میدهد وجزئیات ساختمان روی ان پیاده نشده است
virtual U حافظه اصلی خیالی بزرگ که با بارکردن صفخات کوچک تر از حافظه پشتیبان به حافظه موجود ایجاد میشود فقط وقتی که نیاز باشد
Mamluk Carpets U فرش مملوک [ریشه این نام مربوط به سربازان و درباریان مصر و سوریه قدیم می باشد. طرح های اولیه آن بصورت نقوش هندسی پیچیده به همراه ترنجی بزرگ بافته شده اند.]
angle-post U [تیرک عمودی در گوشه ساختمان اسکلت چوبی، واقع در کنج ساختمان]
building material dealer U فروشنده مصالح ساختمان دلال مواد اولیه ساختمان
dependency U [قسمتی از ساختمان های جدا از ساختمان اصلی]
coach-house U ساختمان خدمه [در کنار ساختمان اصلی]
civil engineering contractor U مقاطعه کار ساختمان پیمانکار ساختمان
building enterprise U مقاطعه کاری ساختمان پیمانکاری ساختمان
curtilage U حیاط
garth U حیاط
compounds U حیاط
compounded U حیاط
compound U حیاط
patios U حیاط
patio U حیاط
grounds U حیاط
close U حیاط
courtyard U حیاط
court U حیاط
yard U حیاط
yards U حیاط
court yard U حیاط
courtyards U حیاط
My grandparents are six feet under. <idiom> U پدر بزرگ و مادر بزرگ من فوت و به خاک سپرده شده اند.
megalomania U مرض بزرگ پنداری خویش جنون انجام کارهای بزرگ
block structure U ساختمان بلاکی ساختمان کندهای
constructional feature U ترکیب ساختمان کیفیت ساختمان
rotonda U ساختمان مدور ساختمان گنبددار
rotundas U ساختمان مدور ساختمان گنبددار
rotunda U ساختمان مدور ساختمان گنبددار
double shell constraction U ساختمان دو جداره ساختمان دو غلافی
foundation soil U شالوده ساختمان فونداسیون ساختمان
quirk U حیاط تغییرفکر
compounded U عرصه حیاط
compound U عرصه حیاط
farm yard U حیاط مزرعه
compounds U عرصه حیاط
aula U پیش حیاط
churchyards U حیاط کلیسا
dooryard U حیاط منزلdoorjamb
back yards U حیاط خلوت
aula U حیاط درونی
backhouse U حیاط پشت
innyard U حیاط مسافرخانه
stock yard U حیاط طویله
light ventilation area U حیاط خلوت
quirks U حیاط تغییرفکر
back house U حیاط خلوت
back yard U حیاط خلوت
atrium U حیاط اصلی
yards U حیاط محوطه
patios U حیاط خلوت
schoolyards U حیاط مدرسه
cour d'honneur U حیاط اصلی
farm-yard U حیاط مزرعه
hypaethron U حیاط باز
churchyard U حیاط کلیسا
light ventilation area U حیاط خلوت
patio U حیاط خلوت
barnyard U حیاط انبار
cortile U حیاط اندرونی
schoolyard U حیاط مدرسه
barnyard U حیاط رعیتی
barnyards U حیاط انبار
barnyards U حیاط رعیتی
yard U حیاط محوطه
overbuild U زیاد ساختمان کردن در بخشی از شهرکه زیاد دران ساختمان کرده اند
museum piece U آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
big game U صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
macropterous U دارای بالهای دراز یا بزرگ بزرگ بال
fossil U آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
farm yard U حیاط کشت زار
parvis U حیاط یا دیوارجلو کلیسا
wards U حیاط محوطه زندان
base court U حیاط بیرونی یاعقبی
ward U حیاط محوطه زندان
base shear U نیروی کلی حاصل از زلزله در پای ساختمان برش پای ساختمان
a closed mouth catches no flies <proverb> U تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
moored mine U مینی که باسیم یا طناب به محل اتصال خود وصل شده باشد یا در اب معلق باشد
barton U حیاط رعیتی صاحب ملک
outhouses U منزل یا حیاط پهلویی یا دورافتاده
woodyard U حیاط یا انبار الوار و هیزم
outhouse U منزل یا حیاط پهلویی یا دورافتاده
hot U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hotter U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hottest U شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
peristyle U ردیف ستونهای اطراف ایوان یا حیاط
light-well U [حیاط کوچک برای عبور نور]
cavaedium U [پیش حیاط در خانه های رومی]
escutcheon U سپری که دارای نشانهای نجابت خانوادگی باشد صفحهای که روی ان اسم چیزی نقش شده باشد سپرارم دار
bailey U دیوار با حیاط خارجی قلعه ملوک الطوایفی
hotbeds U بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
hotbed U بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
imperfect competition U حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد
grandam U مادر بزرگ ننه بزرگ
grandparent U پدر بزرگ یا مادر بزرگ
grandparents U پدر بزرگ یا مادر بزرگ
so large U چندان بزرگ بقدری بزرگ
death-lantern U [ستون های احاطه شده با فانوس در حیاط یا قبرستان کلیسا]
rashwan medallion U ترنج رشوان [این شهر در استان کردستان قرار داشته و به بافت قالیچه های خورجینی، گلیم و فرش های هندسی با ترنج مخصوص به این ناحیه شهرت دارد. ترنج این فرش ها بصورت لوزی بزرگ به همراه اشکال هندسی می باشد.]
cray U نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
open back U [نوعی فرش تخت باف که پود آن از پشت فرش کاملا مشخص باشد و بصورت حلقوی اطراف تار را در بر گرفته باشد.]
lapheld U کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
laptop U کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
wellŠsuppose it is so U خوب فرض کنیم چنین باشد فرضا چنین باشد
formulae U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formula U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulas U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
era U دوران
gyration U دوران
cycles U دوران
cycle U دوران
gyrations U دوران
circulation U دوران
eras U دوران
vertigo U دوران
circulations U دوران
period U دوران
periods U دوران
cycled U دوران
rotation U دوران
swimming U دوران
Zel-i Sultan vase U طرح گلدان ظل السلطان [این طرح بصورت تکراری و قرینه شامل یک گلدان و دسته های گل می باشد و مربوط به زمان سلطنت قاجار می باشد.]
axis of rotation U محور دوران
fulcrum U نقطه دوران
rotation about a line U دوران دور یک خط
circulations U دوران خون
aftertime U دوران پیری
rotated U دوران کردن
qyaternary U دوران چهارم
rotates U دوران کردن
space age U دوران کیهان
lucid interval U دوران افاقه
sense of rotation U جهت دوران
plane of rotation U سطح دوران
rotate U دوران کردن
rotation U چرخش دوران
circulation U دوران خون
wartime U دوران جنگ
revolution U چرخش دوران
revolution U دوران شورش
raced U دوران مسیر
race U دوران مسیر
paleozoic U دوران اول
revolutions U چرخش دوران
till in old [great] age U تا در دوران سالمندی
revolutions U دوران شورش
distance between centers U طول دوران
angle of rotation U زاویه دوران
lives U دوران زندگی
peacetime U دوران صلح
stound U دوران درد
dizzy U دچار دوران سر
off season U در دوران کسادی
wifehood U دوران زوجیت
off season U در دوران کم کاری
races U دوران مسیر
the whirligig of fashion U دوران دایمی مد
climacteric U دوران یائسگی زن
life U دوران زندگی
season U دوران چاشنی زدن
instantaneous center of rotation U مرکز دوران لحظهای
seasoned U دوران چاشنی زدن
geriatrician U امراض دوران پیریgyrfalcon
golden age U دوران رونق و رفاه
spinning U چرخش [گردش] [دوران ]
seasons U دوران چاشنی زدن
iceman U یخی بستر دوران یخ
rotation U دوران گردش بدور
vertiginous U سرگیجهای دوران کننده
golden ages U دوران رونق و رفاه
azoic U دوران ماقبل تاریخ
rotational U دوران گردش بدور
rotation about a point U دوران دور یک نقطه
Recent search history Forum search
2off-season
2off-season
1معنی لغت overfit
1 if there's any justice
1Vintage style
1ایا جمله من درست است؟How has changed … how he grew the last time I saw he .How he more lovely than after…how is lovely… how is…
1set the record straight
1چیزی که عوض داره گله نداره
1ICR
1chand sabaei is correct or chand sabahi
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com